امام علی (علیه السلام) میفرمایند:
(پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شكافهای اجتماعی را به وحدت، اصلاح وفاصلهها را به هم پیوند داد.)[1] اقبال لاهوری نیز میگوید:
نقش نو، برصفحه هستی كشید
امتی گیتی گشایی آفرید
امتی از ماسوا بیگانه ئی
بر چراغ مصطفی پروانه ئی
امتی ازگرمیحق سینه تاب
ذرّهاش شمع حریم آفتاب
كائنات از طیف او رنگین شده
كعبهها، بت خانههای چین شده
مرسلان و انبیاء آبای او
اكرم[2] او نزد حق اتقای او
كل مؤمن، اخوة اندر دلش
حرّیت سرمایه آب وگلش [3]
پیامراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) اسوه كامل درتمامیابعادزندگی میباشد، طبیعی است كه الگو قراردادن سیره آن حضرت، برای مسلمانان امروز نیز، كارآمدترین راهكارها را برای تحقق وحدت اسلامی، ارایه مینماید.
مقصود از وحدت
مراد از وحدت امت اسلامیاین است كه مسلمانان در كنار حفظ مذاهب خود شان بر محور مشتركات دینی مثل توحید، قرآن، پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و سنت وسیره نبوی در برابر خطراتی كه اصل اسلام وجامعه مسلمانان را تهدید میكند، همبستگی وهمدلی داشته باشند واز اختلافهای گوناگون مذهبی، سیاسی، نژادی، زبانی و... كه موجب وهن وسستی امت اسلامیمیشود، دوری كنند.پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای برپایی وحدت امت اسلامیراهبردهای گوناگونی داشته است كه این مسئله درسیره آن حضرت به خوبی تجلّی یافته است كه اینك به اختصار به بیان برخی آنها پرداخته میشود:
وحدت ملّی ودینی درسیره نبوی
وجود مسلمانان مدینه، فصل جدیدی در زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گشود ؛ حضرت با ورودش به مدینه، راهكارهای اساسی برای عزت واقتدار مسلمانان در پیش گرفت، پیمان نامهها وعقد قراردادهای اخوت وبرادری بین گروههای مختلف آن زمان، به امضاء رسانیده ومنعقد كرد كه این مسئله میتواند از بارزترین راهبردهای وحدت اسلامیدر جامعه آن زمان باشد.راهكارهای سیاسی- فرهنگی وحدت
الف پیمان نامه عمومی درمدینه
درآغازورودپیامبر به مدینه، میان مسلمانان ویهودیان، تفاهم نسبی وجودداشت؛زیرا هر دو خداپرست وبت شكن بودند وجامعه یهودیان تصور میكردند كه باتقویت اسلام ازحملات مسیحیان روم، در امان خواهند ماند. وانگهی میان آنها و اوسیان وخزرجیان بستگیها وپیمانهای دیرینه نیز وجود داشت. روی این جهات، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قراردادی دایربروحدت مهاجر وانصار نوشت ویهودیان مدینه (اوس وخزرج ) نیز آن را امضاءكردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آیین وثروت آنها را طی شرایطی محترم شمرد كه متن كامل آن را سیره نویسان ضبط كردهاند.[4] از آنجا كه این قرارداد یك سند تاریخی زنده است و حاكی است كه چگونه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به آنان احترام میگذاشته و با این پیمان توانستند یك جبهه متحد در برابر دشمنان به وجود آورند، نقاط حساس این سند را ذكرمیكنیم. البته در مفاد قرارداد به روشنی قید شده است كه مسلمانان امت واحدهای جدا از مردم دیگر هستند (انهم امة واحدة من دون الناس) وارتباط بین مسلمانان وكافران نیست ونباید بین مسلمانان دوری باشد.1 مسلمانان در برابر ظلم وتجاوز با هم متحد خواهند بود.
2 امضاء كنندگان پیمان، ملت واحد را تشكیل میدهند، مهاجران قریش به رسم سابق خویش قبل از اسلام در پرداختن خونبها باقی هستند، اگر فردی از آنها كسی را كشت، یا فردی از آنها اسیر گردید، باید به كمك هم خونبهای اورا بپردازند واسیر خود را بخرند.
3 هیچ مؤمنی بدون اشاره سایر مؤمنان در جهاد فی سبیل الله صلح نمیكند وصلح جز برای همگان اجرا نخواهد شد.
4 تمامی گروهها (كه به جنگ مشغولاند)به ترتیب وارد جنگ خواهند شد وجنگیدن به یك گروه (دو مرتبه پشت سر هم) تحمیل نخواهد شد.
5 (ذمة الله) نسبت به همه افراد یكسان است.
6 اگر اختلافی بین مسلمین بروز كرد، مرجع حل آن خدا ورسول خواهند بود.
7 مسلمین، فرد مقروض ومدیونی را كه دین او سنگین است، رها نخواهند ساخت، بلكه اورا كمك میكنند.
8 هیچ فرد با ایمانی حق ندارد، مؤمنی را برای خاطر كشتن كافری بكشد وهرگز نباید كافری را بر ضد مسلمانی یاری كند.
9 پیمان وعهد خدا با تمام مسلمانان یكی است، از این نظر پستترین آنها میتواند تعهداتی در برابر كفار بهذمه بگیرد.
10 مسلمانان دوستان وپشتیبان یكدیگرند.
11 هر فردی ازیهودیان ازما پیروی كند واسلام بیاورد، از كمك ویاری ما برخوردار خواهد بود وتفاوتی میان او ومسلمان دیگر نخواهد بود وكسی حق ندارد اورا ستم كند ویا دیگری را بر ضد او تحریك كرده ودشمن اورا یاری نماید.
12 در عقد پیمان صلح باید مسلمانان متحد شوند وهیچ مسلمانی بدون جلب نظر مسلمان دیگر جز بر عدالت ومساوات نمیتواند صلح برقرار كند.
در بخش دیگری از این پیمان نامه تاریخی كه حاكی از روح وحدت طلبی میان مسلمانان است، چنین آمده است:
1 هیچ كس حق ندارد بدون اجازه (محمد ) از این اتحادیه بیرون برود.
2 خون هر مجروحی ( تا چه رسد به مقتول ) از این افراد، محترم است وهر كس خون كسی را بریزد، قصاص دامنگیر او شده وسرانجام خود و اهل بیت خود را هلاك كرده است مگر اینكه قاتل ستمدیده باشد.
3 در جنگهایی كه یهودیان ومسلمانان دوشادوش هم میجنگند، هزینه هر كدام برعهده خود آنها است وهر كس كه با متحدان این پیمان بجنگد باید متحدانه با او جنگید.
4 مناسبات هم پیمان بر اساس نیكی وخوبی است وباید از بدی دور باشند.
5 هیچ كس نباید در حق هم پیمان خود ستم كند، در چنین صورت باید ستمدیده را یاری كرد.
6 داخل (یثرب) برای امضاء كنندگان این پیمان منطقه حرم اعلام میگردد.
7 جان همسایگان كسانی كه پناه داده شدهاند، بسان جان مااست، نباید به او ضرر رسانید.
9 مسلمانان ویهودیان امت واحدهاند ومانندیك ملت در مدینه زندگی خواهند كرد وهر یك دین خودرا دارند.
باتوجه به مفاد پیماننامه به دست میآیدكه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ایجاد احساسات مشترك ملی ودینی، تلاش فراوان نمودهاند و به شهادت تاریخ موفقیتهای قابل توجهی نیز به دست آورده است كه یكی از راهكارهای اساسی درجهت تحقق وحدت امت اسلامیدر آن عصر وزمان مطرح بوده است وامروزه نیز تحریك احساسات مشترك ملی ودینی نقش بسزایی دربسیج عمومیتودهها وایجاد همبستگی وهمدلی دارد.
ب پیمان نامه برادری در مدینه
از آن جایی كه مهاجر وانصار پرورش یافته دو محیط مختلف بودند، در طرز تفكر ومعاشرت، فاصله زیادی با هم داشتند ؛اوسیان و خزرجیان كه جمعیت انصار را تشكیل میدادند، صدوبیست سال باهم جنگ كرده و دشمنان خونی همدیگر بودند وبا این اختلافات ادامه حیات دینی وسیاسی مسلمانان به هیچ وجه امكان پذیر نبود، ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تمام این مشكلات را با یاری خداوند، خردمندانه حل نمود، حضرت از طرف خدا مأمور شد كه مهاجر وانصار را با یكدیگر برادر كنند؛ روزی در یك انجمن عمومیرو به هواداران خود كرده وفرمود:(تأخّوا فی الله اخوین اخوین؛ دو تا دوتا با یكدیگر برادردینی شوید.)[5]طبق بیان سیره ابن اسحاق، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میان یارانش (از مهاجرین وانصار)پیمان برادری میبندد تا دوتن دو تن در راه خدا برادر میشوند. آنگاه دست علی بن ابیطالب (علیه السلام) را گرفته، میگوید: این برادر من است.بدینسان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) كه سرور پیامبران وامام پرهیزكاران وفرستاده پروردگار عالمیان است ودر میان بندگان خدا همتا وهمانندی ندارد، با علی بن ابیطالب (ع)برادر میشود. حمزه پسر عبدالمطلب كه شیر خدا وشیر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و عموی او است، با زید بن حارثه كه آزاد شده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، برادر میشود چنانكه حمزه در جنگ احد وقتی كارزار آغاز میكند، وصیت میكند كه اگر كشته شد، زید بن حارثه میراثدار وی خواهد بود. جعفر بن ابیطالب ملقب به ذوالجناحین ((پرنده بهشت)) با معاذ بن جبل كه از قبیله بنی سلمه است، برادر میشود. ابوبكر پسر ابی قحافه با خارجة بن زهیر از قبیله بلحارث بن خزرج برادر میشود. عمر بن خطاب با عتبان بن مالك از قبیله بنی سالم بن عوف برادر میشود. ابو عبیده جرّاح كه عامر بن عبدالله نام دارد با سعد بن معاذ از قبیله عبدالاشهل برادر میشود. زبیر بن عوّام با سلمه بن سلامة از قبیله بلحارث بن خزرج یا بهروایتی با عبدالله بن مسعود هم پیمان بنی زهره برادر میشود.طلحه بن عبیدالله با كعب بن مالك از قبیله سلمه، سعد بن زید بن عمر با اُبیّ بن كعب از قبیله بنی النجار، مصعب بن عمیر بنهاشم با ابو ایوب انصاری (خالدبنزید) ازقبیله بنی النجار، ابو حذیفه پسر عتبه بن ربیعه با عباد بن بشر از قبیله عبد الاشهل، عمار بن یاسر (هم پیمان بنی مخزوم) باحذیفه بن الیمان از قبیله عبدعیس وهم پیمان قبیله عبدالاشهل، ابوذر(كه همان بُریربن جناده یا جُندَب بن جُناده غفاری باشد )با منذربن عمرو از قبیله بنی ساعده، حاطب بن ابی بَلتَعه(هم پیمان بنی اسد)با عُوَیم بن ساعده از قبیله عمرو بن عوف، سلمان فارسی با ابودرداء(عویمر بن ثعلبه) ازقبیله بلحارث بن خزرج، بلال (آزاد شده ابوبكر ومؤذن پیامبر(ص)) با ابورُوَیحه عبدالله بن عبد الرحمن خثعمیبرادر میشوند.[6]این پیمان برای یاران پیامبر چنان عزیز است كه بعدها وقتی عمر بن خطاب دیوان حقوق مجاهدان را تدوین میكند وبلال میخواهد به شام رفته و جهاد كند، عمر ازاومیپرسد حقوقت راای بلال به كه میسپاری ؟ میگوید: به ابو رویحه، من هرگز از او جدا نخواهم گشت! به احترام وبه سپاس آن پیمان برادری كه رسول خدا میان آن دوبسته است...[7]
برخی اندیشمندان میگویند:( كار این مساوات وبرادری بدانجا كشید كه هر مسلمانی برادر مسلمان خود را برخویشتن مقدم میداشت.چنانكه نوشتهاند، روز تقسیم غنیمتهای جنگی بنی نضیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به انصار گفت اگر مایل باشید مهاجران را در غنیمت شریك كنید واگر نه همه از آن شما باشد. انصار گفتند مانه تنها غنیمتها را یكجا به برادران مهاجر خود میبخشیم بلكه آنان را در مالها وخانههای خود شریك میكنیم.[8]
پیامبر با طرح اخوت وبرادری توانست وحدت اسلامیرا تحقق بخشد ومسلمانان را ازخطرات تهدیدكننده، حفظ نمایندكه سیصد نفرازمهاجروانصاررا بایكدیگر، برادرنمود و رو به مسلمانان میكرد و میگفت: فلانی! توبرادر فلانی هستی.
سلیمان قندوزی میگوید: امام علی بعدازهمه باپیامبر عقد اخوت بست. آن حضرت به پیامبر عرض میكند كه اصحاب خودرا بایگدیگربرادركردیدولی عقد اخوت میان من ودیگری برقرار نكردید. پیامبر درجواب فرمود: بهخدایی (كه مرابرای هدایت مردم مبعوث فرموده) سوگند: به این علت كار برادری تورا عقب انداختم كه میخواستم درپایان با توبرادر شوم؛ تونسبت به من مانندهارونی نسبت به موسی، جز این كه پس ازمن پیامبری نیست. توبرادر ووارث من هستی.[9]
ج ایجاد وحدت دینی
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تحقق بخشیدن وحدت امت اسلامیدر سخنانش پس از فتح مكه درمسجد الحرام میگوید:(المسلم اخو مسلم والمسلمون هم ید واحدة علی من سواهم تتكافوا دمائهم یسعی بذنبهم ادناهم.) [10]امام صادق(ع)نیزاین قضیه راشرح داده است: (مسلمان برادر مسلمان است، به اوستم نمیكندواوراخوار نمیسازدوبه اوخیانت نمیكند، برعهده مسلمانان است كه نسبت به پیوند بایكدیگرویاری رساندن درشفقت ومواسات با نیازمندان ومهربانی نسبت به هم بكوشند تا همانگونه كه خدای عزوجل فرمانتان داده است:(میان خود مهرباناند)، نسبت به هم مهربان باشید و نسبت به گرفتاری ایشان كه از چشم شما پنهان مانده، اهتمام داشته باشید؛ چنانكه گروه انصار دردوران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این چنین بودند.)[11]
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:( دست خدا با جماعت است.)[12] (دست خدا با جماعت است وشیطان هنگامی با كسی است كه با جماعت به مخالفت پردازد.)[13]
چنان كه ملاحظه میشود ایجاد حس مشترك دینی بین مسلمانان در كلام زیبای آن حضرت كاملا مشهود است. البته رمز وحدت در روح انسان با ایمان ودیندار وجود دارد، به گفته مولوی:
جان گرگان وسگان ازهم جداست
متحد جانهای مردان خداست
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:(بر شما باد به جماعت؛ زیرا دست خدا با جماعت است وشیطان با یك تن همراه واز دو تن دورتر است.)[14]بنابراین پیامبر، مسلمانان رابرادر همدیگر میداندوبایدمثل دست واحد محكم واستوار ازجامعه توحیدی، دفاع نمایند.
د نفی قومگرایی
یكی از راهكارهای پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جهت تحقق وحدت امت اسلامینفی نژادپرستی، قوم گرایی وتبعیضهای ناروا بود ؛زیرا با ظهور اسلام درمیان اعراب مسئله نژادپرستی وتفاخر به قبیله، فراوان وجود داشت. اسلام با تعصبات قومیونژادی مبارزه كرد؛ قرآن كریم میفرماید: (یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثی وجعلناكم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقیكم.)[15]پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جهت برقراری وحدت اسلامی، زید بن حارثه را فرمانده سپاه اسلام، بلال حبشی را مؤذن ویژه قرارمیدهد وازسلمان فارسی ایرانی تجلیل میكند وبه او مقام ومنزلت والا میبخشد تا به این ترتیب هم با تبعیضهای موجود به مبارزه برخیزد وهم بتدریج ارزشهای الهی را ملاك منصبها ومنزلتهای اجتماعی معرفی نماید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آشكارا اعلام میكند كه آن غلام حبشی واین سید قریشی (هردو) نزدمن یكسان هستند وبدین سان آن حضرت منادی برحق مساوات اسلامیوبنیانگذار وحدت امت اسلامیاست؛ زیرا: (ایها الناسُ إنّرَبّكم واحدٌ وإنّ أباكُم واحدٌ، كُلُّكُم لأدَمَ وآدمُ مِن تُرابٍ(إنّأكرَمكم عند الله أتقاكم)وَلیسَ لِعربیٍّ علی عجَمیفضلٌ إلاّ بالتقوى.)[16]
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درروایتی، افتخار به اقوام گذشته را یك چیز بیارزش میخواند وكسانی را كه به چنین كارهایی خود را مشغول میكنند به (جعل) تشبیه میكند ومیفرماید: (آنانكه بهقومیت خود تفاخر میكنند، این كار را رها كنند وبدانند كه آن مایههای افتخار، جز ذغال جهنم نیستند واگر آنان دست ازاین كار نكشند، نزد خدا از جعلهایی كه كثافت را با بینی خود حمل میكنند، پستتر خواهند بود.)[17]
درجنگ احد، سلمان فارسی پس ازاین كه ضربت را به یكی از افراد دشمن فرود، آورد، از روی غرور گفت: (خذها وانا الغلام الفارسی.)یعنی این ضربت را ازمن تحویل بگیر كه من یك جوان فارسی هستم، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پی برد كه این سخن، تعصبات دیگران رابرخواهد انگیخت، فورابه اوگفت كه چرانگفتی منم جوان انصاری.[18]یعنی چرابه چیزی كه به آیین ومسلك مربوط است افتخار نكردی ومسئله قومیونژادی را مطرح نمودهای! پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جای دیگر میفرماید:(عربیت، پدر كسی به شمار نمیرود فقط زبان گویایی است، آن كه عملش نتواند اورا به جایی برساند، حسب ونسبش نیز او را بهجایی نخواهد رساند.)
روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود، عدهای از بزرگان صحابه نیز حاضر بودند، سخن از اصل ونسب به میان آمد، هركس درباره اصل ونسب خود چیزی میگفت و آن را بالا میبرد، نوبت به سلمان رسید، به اوگفتند تو از اصل ونسب خودت بگو، این مرد فرزانه تعلیم یافته وتربیت شدهی اسلامیبهجای این كه از اصل ونسب وافتخارات نژادی سخن به میان آورد، گفت: (من نامم سلمان است وفرزند یكی از بندگان خدا هستم، گمراه بودم، خداوند به وسیله محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا راهنمایی كرد، فقیر بودم خداوند به وسیله محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا بینیاز كرد، برده بودم خداوند به وسیله محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا آزاد كرد؛ این است اصل ونسب من.در این زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد وسلمان گزارش جریان را به عرض آن حضرت رساند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رو كرد به آن جماعت كه همه از قریش بودند وفرمود:(ای گروه قریش! خون یعنی چه؟ نژاد یعنی چه؟ نسب افتخار آمیز هر كس دین اواست. مردانگی هركس عبارت است از خلق وخوی وشخصیت وكار بیشتر او، اصل وریشه هر كس عبارت است از عقل وفهم وادراك او، چه ریشه واصل نژادی بالاتر از عقل است.!؟یعنی به جای افتخار به استخوانهای پوسیده، به دین، اخلاق، عقل، فهم وادراك خود افتخار كنید.
تأكیدات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره بیاساس بودن تعصبات قومیونژادی، اثر عمیقی در قلوب مسلمانان بالاخص در مسلمانان غیر عرب گذاشت وهمبستگی ووحدت درمیان مسلمانان ایجاد نمود.به همین دلیل مسلمانان اعم از عرب وغیر عرب، اسلام را از خود میدانستند وبه همین جهت تعصبات نژادی نتوانست مسلمانان غیر عرب را به اسلام بدبین كند.[19]
بنابراین پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) با نفی تعصبات نژادی وقومیوحدت امت اسلامیرا تحقق بخشید، وارزشهای دینی والهی را احیاء كرد.اقبال لاهوری نیز سیره آن حضرت را در جهت تحقق وحدت امت اسلامیمورد تأكید قرارداده واز راهبردهای بنیادین وحدت اسلامیبه حساب آورده است وچنین میگوید:
نیست از روم وعرب پیوند ما
نیست پابند نسب پیوند ما
دل به محبوب حجازی[20] بستهایم
زین جهت با یكدگر پیوستهایم
رشته ما یك تولایش بس است
چشم ما را كیف صهبایش بس است
مستی او، تا بهخون ما دوید
كهنه را آتش زد و نوآفرید
عشق او سرمایه جمعیت است
همچو خون اندرعروق ملت است
عشق در جان ونسب در پیكر است
رشته عشق از نسب محكمتر است
عشق ورزی از نسب بایدگذشت
هم ز ایران وعرب باید گذشت
امت او، مثل او نور حق است
هستی ما از وجودش مشتق است.[21]
ه بهرهگیری فرهنگی ازظرفیتهای موجود
پیامبرخاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) درجهت تحقق وحدت اسلامیازظرفیت موجودومقتضیات جامعه آن زمان بهرهبرداری مناسب میكرده است كه دراین باره نقش كعبه وكیفیت استفاده پیامبرازآن به عنوان یكی از ابزارهای ارزشی وحدت، شایان توجه ودقت است؛زیرا: (إنّ أوّل بیتٍ وُضِعَ لِنّاسِ للّذِی بِبَكّة مُبَارَكًا وَ هُدًى للعالَمِین.)[22]پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از موقعیت مكانی وزمانی ایام حج در مقطعی كه تمام مردم جزیرة العرب به آن جا میآمدند، بهره میبرد تا دعوت توحیدی خود را به مهتران وبزرگان قبایل ارایه دهد.در متون تاریخی نام قبیلههای (بنی حنیفه)، (كنده)، ( بنی صعصعه)، (كلب) ودیگران را در فراخوان حضرت میبینیم وحتی گرایش مردم یثرب به اسلام هم از طریق همین تدبیر در استفاده از موقعیت خانه خدا وموسم حج بوده است:(جَعَلَ اللَهُ الكَعبَة البَیتََ الحَرَامَ قِیماً لِّلنَّاسِ.)[23] میزان كارآمدی این عمل در تمایل وكشش تودهها به سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به قدری بود كه كفار ومشركان را كاملا در موضع انفعالی قرار میداد.آن گونه كه پیش از آغاز مراسم برای جلوگیری از شعاع نفوذ پیام نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) به مشورت میپرداختند تا مناسبترین شیوههای تبلیغی وروانی را برای تغییر اذهان مخاطبان ومردم به كار گیرند.شعارهای روانی سیاسی آنها این بود:(وَقَالُوا یَأَیُّهَاالَّذِی نُزِّلَ عَلَیهِ الذِّكرُ إِنَّكَ لَمَجنُونٌ)[24]
بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با استفاده از ظرفیت موجود جامعه آن زمان ونقش كعبه مكرمه برای برپایی وحدت اسلامیاستفاده میكرد كه یكی از راهكارهای بنیادین وحدت امت اسلامیبوده است.
راهكارهای اجتماعی وفردی وحدت
الف حمایت از محرومان
درراستای نفی تعصبات قومی، استراتژی حمایت از محرومان وبیچارگان نیزوجوددارد.این گروه كه عمدتا بردگانی از مردان وزناناند، طبق قوانین حاكم، زیر پوشش حمایتی هیچ قوم وقبیلهای نبودند ولذا از كلیه حقوق اجتماعی و سیاسی محروم میشدند وبه دلیل وضعیت موجود حاكم سیاسی دوران جاهلی ونیز ناتوانیهای گوناگون این افراد، امكان پی ریزی جامعهای مستقل فراهم نبود.رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با عقل رشید و وجدان سلیم دریافته بود كه افراد بشر در اصل طینت ومواهب فطری، نظیر یكدیگرند وهمه آنان دارای روح واراده وعواطف و احساسات انسانی هستند وتفاوت در نژاد ورنگ وزبان وزاد وبوم و... منشاء تبعیض در حقوق نمیتواند باشد، پس چرا بعضی از افراد بشر، بعضی دیگر را به بردگی بگیرند وعلاوه بر سلب آزادی، آنها را ازتمام حقوق بشری نیز محروم بدارند؟
او نیك میدانست كه زدودن یك فكر هزاران ساله كه در دماغ هر دو دسته (اربابان وبردگان ) رسوخ كرده است، جز از راه ایجاد تحول در طرز فكر جامعه میسر نمیگردد وبا وضع یك ماده قانونی بدون ضمانت اجرا از داخل نفس مالك ومملوك، یك نظام طبقاتی ریشه دار را نمیتوان از میان برداشت، بردگان نیز به حكم عادت ومرور زمان نیروی ارادهشان از كار افتاده وقدرت استقلال و تصرف را از دست داده بودند وآزادگی وآزاد زیستن در وجودشان كاملا تخدیر شده وباورشان شده بود كه حق حیاتشان در همین وضع مرگ آساست. پس باید این شكل اجتماعی را بتدریج وبا پیشرفت رشد جامعه واتخاذ تدابیر حكیمانه حل نمود.ابتدا به هر مناسبتی به گوش هر دو طبقه فرامیخواند كه: (اربابان وبردگان برادر یكدیگراند وهمه آنها از یك نژاد هستند ومنشاءاصلی همگی ازهمین خاك است وسفید پوستان را برسیاه پوستان هیچ گونه مزیت طبیعی نیست وبدترین مردم نزدخدا هماناآدم فروشانند.بردگان برادران شمایند كه زیردست شما واقع شدهاند ودارای حقوق هستند.شما باید از هرنوع غذا كه میخورید، به آنها بخورانید واز هر آنچه كه به تن خودتان میپوشید به آنها بپوشانید وبه كار طاقت فرسا وادارشان نكنید ودر كارها خودتان هم به آنها كمك نمایید..).[25] ونیز میفرماید: ( هرگاه آنها را صدا میزنید، ادب را رعایت كنید ونگویید (بنده من ) یا (كنیز من) مردان همه شمابندگان خدایند وهمه زنان كنیزان خدایند ومالك همگی اوست، بلكه بگویید (پسرك من ) یا (جوانك من).) [26]
پیامبر، زیدبن حارثه غلام خودراكه همسرش خدیجه به اوبخشیده بود، آزاد نمود و برای اینكه حقارت وزبونی را از فكر او بیرون كند، او را پسر خوانده خویش معرفی كرد و همینكه زید به سن رشد وجوانی رسید به منظورلغو برتری نژادی كه جامعه آن روزاهمیت میداد، دخترعمه خود زینب را به همسری او در آورد.[27]
در چنین شرایط بحرانی، مبارزه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با تبیعضها و قوم گراییها واز سویی، حمایت از محرومان، سبب جذب این گروه به اسلام وپیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد وبدین ترتیب گروه كثیری بر محور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وحدت اجتماعی وسیاسی پدید آوردند.در واقع، محتوای فكری دعوت حضرت در اعلام اصالت تقوا وكرامت انسانی و نیز مقتضای عملكرد او، نقش یك ابزار پویا بر ای ایجاد وحدت اسلامیبوده است.
چنین اعلام حمایت وجانبداری از محرومان [باعث شد كه] بتدریج قلمروآن گسترش یافت به گونهای كه توانست نیروهای گریزان وستمدیده را به مركز واحد هدایت نماید ووحدت امت اسلامیرا نهادینه سازد.
ب تحمل ومدارا
جریانهای تفرقه واختلاف درمدینه همواره آشكارا وپنهان درپی فرصت بودندكه بتوانند آب را گل آلود نمایند وبا ایجاداختلاف به مقصود باطلشان نایل گردند، پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) كه ازدرایت سیاسی وخردمندی كامل برخوردار بودند، باتحمل ومدارا وحدت امت اسلامیرا حفظ وجلوی بروزهرگونه اختلاف ونفاق راگرفتند. برخورد پیامبر با منافقان كه جبهه داخلی علیه آن حضرت راتشكیل داده بودند، [این بود كه] برای حفظ وحدت جامعه، باآنان باتحمل ومدارا برخورمینمود.از این روآن حضرت بنابر مصالح جهان اسلام وامت اسلامیدر برخورد با عبدالله ابن ابیّ رئیس منافقان مدینه كه خیانتهایش درمراحل گوناگون برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امت اسلامیآشكار شده بود، اقدامینكرد. قرآن كریم با اشاره به جریان غزوه (بنی المصطلق) از زبان عبدالله بن ابیّ، میفرماید: (لَئِن رَّجَعنَا إلَىالمَدِینَة لَیُخرِجَنَّ الأعَزُّمِنهَا الأذَلَّ.)[28]مسلمانان وصحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی كه از توطئه عبد الله بن ابی خبردار شدند، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه خواستند تا او را به قتل برسانند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای حفظ وحدت امت اسلامیآنها را از این كار بر حذرداشت[29] بلكه فرمود تا هنگامی كه زنده است با او مانند یك دوست ورفیق رفتار میكنیم.[30]
مربع منافقی است كه در هنگامی كه از مزرعهاش در جنگ احد، به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) جسارت نمود، یاران واصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواستند وی را بكشند ولی آن حضرت با كمال لطف ومدارا ازوی درگذشت وفرمود: (با این مرد لجوج كوردل كاری نداشته باشید.)[31]
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نه تنها در برابر منافقان تحمل ومدارا داشت بلكه در برابر مخالفان مثل یهود نیز با مدارا رفتار مینمود به گونهای كه رفتار شایسته آن حضرت موجب جذب آنان به اسلام میشده است.
بنابراین پیامبراكرم باتحمل ومداراوباچشم پوشی وگذشت ازامور ومسایل شخصی بهخاطر مصالح امت اسلامی،وحدت جامعه اسلامیرابنیان نهادكه سر انجام آن حضرت توانستند اقتدار وعزت برای مسلمانان عصرش به ارمغان بیاورد.
عبدالغفورآخوندنعمانی تركمن، روحانی وعالم بزرگ اهل سنت پس ازتبیین وضعیت مسلمانان صدر اسلام ووضعیت اسفباركنونی مسلمانان، حالات آنها رادرشعری چنین شرح میدهد:
مامسلمانان چه نیكوروزگاری داشتیم
راستی خوش عزت و خوش اعتباری داشتیم
چون گل وبلبل انیس و مونس ودمسازهم
درگلستان وفا، خوش برگ وباری داشتیم
سوزن ومژگان مهیا تا كه بیرون آوریم
گر به پا از گردش ایام، خاری داشتیم
پرچم دین مبین، بردیم تا دیوارچین
چون كه عزم آهنین واستواری داشتیم
امپراطوران عالم، مرتعش ازبیم ما
چون رشادتهای بیحد وشماری داشتیم
این چنین بودیم تا بودیم با هم متحد
از نفاق واز تفرق تا فراری داشتیم
این چنین بودیم تا بودیم با هم راستگوی
از دروغ و از تصنّع ننگ وعاری داشتیم
درمیان ما در آمد، عاقبت دست نفاق
رفت ازآن برباد، هر عزّو وقاری داشتیم.
راهكارهای وحدت امت اسلامی درعصر حاضر
وحدت جوهره قوام، پایداری وحیات هستی است وپیامبران، سفیران وحدت اسلامیمیباشند. به گفته اقبال لاهوری:
برگ وساز كائنات از وحدت است اندر این عالم حیات از وحدت است.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر وحدت ورسول رحمت است (وجعلنی رسول الرحمة ورسول الملاحم)[32] ندای وحدت طلبانه او، فریاد وحدت طلبانه تمامیانبیای الهی است واین آهنگ شیرین در حلقوم مبارك او به كمال نهایی خود میرسد. به گفته مولوی:
نام احمد نام جمله انبیاء است چونكه صد آمد نود هم پیش ما است.
بدون تردید امت اسلامیبهعنوان امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، گسترش دعوت او را تا توسعه امت واحده الهی در پهنه گیتی به دوش دارند؛ زیرا (كنتم خیر امة اخرجت للناس...)[33] وهمانانند كه برگزیدگان خدایند وغیر آنان، زیان كاران. زیرا: (ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهوفی الاخرة من الخاسرین.)[34]
باتوجه به راهكارهای ارایه شده درسیره نبوی برای رسیدن به وحدت امت اسلامیدرزمانه وعصركنونی، راههای عملی ذیل نیز پیشنهاد میشود:
1 مراجعه به قرآن، سنت و سیره نبوی وعترت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) كه همواره به مسلمانان وحدت وهمبستگی را تاكید كردهاند.
2 تحمل نظرات مخالف ومدارا با پیروان مذاهب [دیگر].
3 دوری از تعصبات خشك گوناگون ملی، قومیونژادی.
4 آشنایی شیعه وسنی از آراء ونظریات علمییكدیگر با مطالعه كتابهای مربوط به یكدیگر.
5 تعامل اندیشمندان فرقههای گوناگون اسلامیوگفتوگوهای علمیجهت رفع سوءتفاهمها.
6 آشنایی با توطئههای دشمن برای ایجاد اختلاف.
7 احترام به مقدسات یكدیگر.
8 دوری از تهمت وافترا نسبت به یكدیگر.
9 كنترل افراد تندرو كه موجب نفاق وتفرقه میگردند.
10 تقویت نقطههای مشترك.
11 ایجاد مراكز آموزشی پژوهشی مشترك، جهت آشنایی با آراءیكدیگر.
12 ایجاد رسانههای پیام رسانی مشترك، برای تقویت روح وحدت طلبی، پیام رسانی سالم و...
نتیجه
وحدت امت اسلامی، از اصول مورد تأكید پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.از منظر آن حضرت اقتدار مسلمانان در پرتو وحدت میباشد. وحدت امت اسلامیاز راهبردهای بنیادین واساسی اقتدار امت اسلامیدر تمام اعصار وقرون است؛ پیامبرخاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای تحقق بخشیدن وحدت اسلامیدر میان جامعة آن زمان، تلاشهای فراوان نمودهاند، به گونهای كه اقتدار وعزت نوپای جامعة اسلامیعصر رسالت، برآیند وحدت وراهكارهای ارایه شده ازسوی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.از آن جایی كه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) اسوة كامل زندگی است، الگو قرار دادن سیرة آن حضرت، كارآمدترین راهكارها را برای مسلمانان امروز در جهت تحقق وحدت اسلامیارایه مینماید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز ورودش به مدینه، قراردادی دایر بر وحدت مهاجر وانصار نوشت و اوس وخزرج نیز آن را امضاء كردند ؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آیین وثروت آنها را طی شرایطی محترم شمرد.البته اوسیان وخزرجیان صدوبیست سال با هم جنگ كرده ودشمنان خونی همدیگر بودند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تمام این مشكلات را خردمندانه حل نمود و روزی در یك انجمن عمومیمیان آنان پیمان برادری دینی بست ودوتن دو تن آنها را در راه خدا برادر دینی ساخت، به گونهای كه كار برادری بدانجا كشید كه هر مسلمان برادر مسلمان خود را بر خویشتن مقدم میداشت.
پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای تحقق بخشیدن وحدت امت اسلامی، پس از فتح مكه در مسجد الحرام، رسماً دستور دینی صادر كرد واعلان نمود كه مسلمانان برادر همدیگرند ومانند ید واحدند.با نفی قوم گرایی وملی گرایی در جهت تحقق وحدت اسلامیكوشش فراوان نمودند و از موقعیت مكانی وزمانی ایام حج ومكه مكرمه، برای تحقق وحدت اسلامی، بهره برداری شایسته نمودند.
استراتژی حمایت از محرومان وبیچارگان نیز از راهكارهای اساسی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جهت تحقق وحدت اسلامیبوده است كه با اعلام حمایت از قشر محروم وستمدیده، آنان را به مركز واحدی هدایت نمودند تا وحدت اسلامیرا تحقق بخشد.تحمل ومدارای حضرت نیز در جهت وحدت اسلامیبوده است.
پی نوشتها:
[1] نهج البلاغه،خطبه 231، ( فلمّ الله به الصّدع،ورتق به الفتق و...).
[2] ان اكرمكم عند الله اتقیكم
[3] اقبال لاهوری، كلیات اشعار فارسی،ص71.
[4] سیره ابن هشام، ج2،ص501.
[5] سیره ابن هشام، ج2،ص123.
[6] سیره ابن اسحاق،ج2،ص153 150.
[7] همان، ص153.
[8] سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام،ص67.
[9] سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ج 1، ص55.
[10] محمد تقی هندی،كنزل العمال،ج1،ص149.
[11] محمدبن یعقوب كلینی،الكافی،ج2، ص174، ح15.
[12] سنن ترمذی،ج4،ص466، ح2166.
[13] كنز العمال، ج1،ص206،ح1031.
[14] جلال الدین السیوطی، الدرالمنثور، ج5،ص66.
[15] حجرات،13.
[16] ابو محمد حرّانی، تحف العقول،ترجمه صادق حسن زاده،ص 56.
[17] سنن ابی داود، ج2، ص642،( لیدعن رجال فخرهم باقوام،انما هم فحم من فحم جهنم.او لیكونن اهون علی الله من الجعلان التی تدفع بانفها النتن).
[18] همان، ص625.
[19] مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام وایران، انتشارات صدرا، 1366، ص76.
[20] محبوب حجازی، مراد سر آمد محبان عالم، پیغمبر اسلام، حضرت محمد بن عبدالله است.
[21] كلیات اقبال، همان،ص110.
[22] آل عمران،96.
[23] مائده، 97.
[24] حجر،6.
[25] اسماعیل بخاری، صحیح بخاری،ج3، ص149.
[26] صحیح مسلم، ج7،ص47.
[27] الاصابه، ج1،ص545.
[28] منافقین، 8.
[29] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار،ج19،ص108.
[30] سیره ابن هشام،ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی،ص198.
[31] سیره ابن هشام،ج2،ص65.
[32] شیخ صدوق، معنای الاخبار، تصیح علی اكبر غفاری، بیروت دارالتعارف للمطبوعات، 1399ق،ص51.
[33] آل عمران،110.
[34] آل عمران، 85.
فهرست منابع:
1 قرآن كریم.
2 نهج البلاغه.
3 لاهوری، اقبال، كلیات اشعار فارسی، بامقدمة احمد سروش، انتشارات كتابخانة سنایی، بیتا.
4 ابن هشام، السیرة النبویة، دارالوفاء، بیروت، بیتا.
5 ابن اسحاق سیرة ابن اسحاق، افست، مؤسسة اسماعلیان، 1368.
6 شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مركز نشر دانشگاهی، چاپ24، 1378.
7 قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، بیروت، دارالفكر.
8 هندی، محمد تقی، كنزالعمال، مؤسسة الرّساله، 1405 ق.
9 الكافی، محمد ابن یعقوب كلینی، دارالكتب الاسلامیه، 1388 ق.
10 سنن ترمذی، ابی عیسی محمد ابن عیسی بن سوره، بیروت دارالكتب العلمیّه، 1408ق.
11 سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، قم، 1404ق.
12 حرّانی، ابو محمد، تحف العقول، ترجمه صادق حسنزاده، انتشارات آل علی، 1382.
13 السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، بیروت، دارالفكر.
14 مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام وایران، انتشارات صدرا، 1366.
15 بخاری، اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، داراالعلم، 1407.
16 النیشابوری، مسلم بن الحجاج القشیری، صحیح المسلم، بیروت، دارالفكر لطباعة والنشر، بیتا.
17 عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمیز الصحابة.
18 مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
19 تصحیح غفاری، علی اكبر، معانی الاخبار، شیخ صدوق، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1399ق.
20 مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، شركت انتشارات علمیوفرهنگی، 376 ش.
منبع: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/4561